آنجلا - کلیسا در خطر بزرگی است

امروز عصر، مادر با لباس سفید ظاهر شد. مانتویی که او را پوشانده بود نیز سفید و پهن بود و همان مانتو سر او را نیز پوشانده بود. بر سر او تاجی از دوازده ستاره بود. مریم باکره دستانش را در دعا به هم بسته بود. در دستانش تسبیح بلند مقدسی بود، سفیدی مثل نور، که تقریباً تا پاهایش پایین می رفت. روی سینه مادر قلبی از گوشت داشت که تاج خار داشت. پاهای مریم باکره برهنه بود و روی کره زمین قرار داشت. روی کره زمین مار بود که دم خود را به شدت تکان می داد. مادر با پای راستش او را محکم گرفته بود. او با قدرت به حرکت ادامه داد، اما پایش را محکم تر به پایین فشار داد و او دیگر حرکت نکرد. دنیای زیر پای مریم باکره توسط یک ابر خاکستری بزرگ احاطه شده بود. مادر با مانتویش آن را کاملا پوشاند. باشد که عیسی مسیح ستایش شود… 

 

 

در این هنگام مریم باکره به من گفت: دختر بیا با هم دعا کنیم. وقتی با او دعا می کردم، مادر حالتی غمگین به خود گرفت. سپس شروع به دیدهای مختلفی کردم، ابتدا در مورد جهان، سپس در مورد کلیسا. در یک لحظه مادر ایستاد و به من گفت: "ببین دختر - چه بد ، ببین - چه دردی."

بعد دوباره شروع کرد به صحبت کردن.

 

بچه ها تبدیل شوید و به خدا بازگردید زندگی خود را دعای مستمر قرار دهید. زندگیت دعا باشه ^[1]"... همیشه بدون خسته شدن دعا کنید." (لوقا 18:1) یاد بگیرید که خدا را برای هر چیزی که به شما می دهد شکر کنید و همچنین برای چیزهایی که ندارید از او تشکر کنید. ^[2]تعبیر احتمالی: تشویق می‌شویم برای همه چیز خدا را شکر کنیم، زیرا می‌دانیم که اگر چیزی نداشته باشیم، از حکمت بی‌پایان خدا که دقیقاً می‌داند به چه چیزی نیاز داریم، نمی‌گریزد. یادداشت مترجم او پدر خوبی است، او پدری مهربان است و هرگز اجازه نخواهد داد که آنچه را که نیاز دارید کم کنید. بچه‌های عزیز، امروز عصر از شما می‌خواهم برای کلیسای محبوبم دعا کنید - نه تنها برای کلیسای جهانی بلکه برای کلیسای محلی. برای پسرانم که کشیش هستند بسیار دعا کنید. فرزندان من، روزه بگیرید و اعراض کنید. کلیسا در خطر بزرگی است. برای او، زمان آزمایش بزرگ و تاریکی بزرگ وجود خواهد داشت. نترسید، نیروهای شیطانی پیروز نخواهند شد.

 

سپس مادر همه را برکت داد.