بانوی ما به یک روح بعید در 28 اکتبر 1992:
دشمن همیشه نزدیک است. او شورش و حسادت را برمی انگیزد. او به تفرقه و سردرگمی دامن می زند. وقتی تو در آغوش من باشی ، ضعف او مشهود است. همانطور که به شما دلداری می دهم ، لبخند بزنید و شادی کنید. زمانش تمام می شود. زمان او رو به پایان است. همه شما می دانید و رنجی را که او متحمل شده است دیده اید. رنجی را که عصیان انسان ایجاد کرده است مشاهده کرده اید.
فرزندان من این عصیان چیست؟ آیا این عصیان را احساس می کنید؟ این کمبود عشق به پدر ، عشق به خالق ، عشقی است که با اطاعت از کلام و قانون او آشکار می شود. چند نفر می گویند آنها پدر را دوست دارند یا پسر من را دوست دارند ، اما به سخنان آنها توجه نمی کنند؟ برای این کودکان ، همه ما باید دعا کنیم ، زیرا آنها واقعاً کودک هستند. آنها در تاریکی هستند. . . فرزندانم آنها در تاریکی به سر می برند. همه شما در بچگی ترس از تاریکی ، میل به نور را به یاد می آورید. این در همه شماست. این در قلب شماست. وای به حال کسانی که به دنبال نور نیستند ، که عمداً از نور پرهیز می کنند ، روحشان به ناامیدی و سایه می چسبد.
بسیاری از کودکان گمشده وجود دارد ، مانند اینها ، که لذت بردن از آغوش من را نخواهد شناخت. برای همه این کودکان گمشده دعا کنید ، زیرا بسیاری نجات خواهند یافت. در پایان ، کسانی که واقعاً جستجو می کنند ، کسانی که با قلب خود به دنبال پسر من هستند ، پیدا می شوند. . ذخیره خواهد شد پسرم واقعاً چوپان خوب است. فرزندانم مرا نگه دارید. محکم بهم چسبوندم سلطنت دشمن به پایان رسیده است. بسیاری از شما شاهد بازگشت شادی آور پسر من خواهید بود. بسیاری از شما در اینجا شاهد بازگشت شادی آور با من خواهید بود. شکوه و قدرت او برای همه بشریت مشهود خواهد بود. فرزندانم زمان آرامش و شادی در راه است. شادی کردن! شادی کنید ، و با عشق و امید بیرون بروید.
وقتی از این طریق به سراغ شما می آیم ، لطف های زیادی می آورم. دستورالعمل من برای شما؟ فرزندانم انجیل را بخوانید. پسرم آنجا با همه شما صحبت می کند. تمام دستورالعمل های مورد نیاز شما وجود دارد. او این کلمات را از روی عشق به شما رها کرد ، عشقی که مانند کلامش غیرقابل مقایسه است. او را در آنجا جستجو کنید.
من فرزندانم ، همچنان به سراغ شما می آیم تا از شما حمایت و محبت بخشم ، از بهشت لطف بیاورم و فضایل را در شما افزایش دهم. شما ارتش پیروز من خواهید بود. حالا فرزندانم همراه باشید. برو بازی کن برو کار کن به کار خود ادامه دهید اما یکدیگر را دوست داشته باشیم. دشمن را از نفوذ خود منکر کنید.
من عاشق همه شما هستم. پسر من را می بینم که لبخند می زند.
این پیام را می توان در کتاب جدید یافت: او که راه را نشان می دهد: پیام های آسمان برای اوضاع آشفته ما