سیمونا و آنجلا - روزهای سخت در انتظار شما هستند

بانوی ما زارو دی ایسکیا به سیمونا در تاریخ 8 مه 2022:

من مادر را دیدم. لباس سفید پوشیده بود و روی سینه‌اش قلب گوشتی بود که تاج خار داشت. مادر مانتو آبی پوشیده بود که سرش را هم پوشانده بود و تا پاهای برهنه اش که روی دنیا گذاشته بودند پایین می رفت. مادر دستانش را به نشانه خوش آمد گویی باز کرده بود و در دست راستش تسبیحی بلند از نور بود.
 
ستایش عیسی مسیح
 
«اینجا هستم، فرزندانم. من به عنوان مادر به سوی شما می آیم - مادر رحمت، مادر صلح، مادر عشق، مادر و ملکه. فرزندان من، من آمده ام تا برای شما عشق بیاورم، صلح، من می آیم تا رحمت بیکران پدر را برای شما بیاورم، آمده ام تا دست شما را بگیرم و شما را به سوی عیسی عزیز خود و شما راهنمایی کنم. فرزندانم، با تمام رنج ها، با همه دردهایتان، به سوی او روی آورید. به کلیسا بروید و در برابر مراسم مقدس محراب زانو بزنید: او آنجاست، زنده و راستین، او آنجاست که منتظر شماست. تمام زندگیت را به او بسپار! فرزندان دلبندم، روزهای سختی در انتظار شماست. من این را به شما می گویم نه برای ترساندن شما، بلکه برای اینکه بفهمید نیاز به دعا دارید. نیاز به تبدیلی وجود دارد که واقعی باشد و فقط صحبت نباشد. فرزندان من، جهان مورد هجوم شیطان است - ببین دخترم.
 
من شروع به دیدن صحنه های زیادی از جنگ و خشونت، از وحشتی که در جهان رخ می دهد، کردم و مادر گفت:
 
«اینها فقط برخی از چیزهایی است که در دنیا اتفاق می افتد، و همه اینها قلب من را از هم می پاشد: دعا کنید بچه ها، دعا کنید. فرزندانم، دیگر وقت پچ پچ و پرسش های بیهوده و بیهوده نیست، وقت دعاست: فرزندانم، در برابر محراب بر روی زانوها دعا کنید. به کلیسا برو - پسرم در آنجا منتظر توست: در برابر او زانو بزن و قلبت را به روی او باز کن، تمام زندگی خود را به او بسپار، تمام بارهایت را به او بسپار، و او به تو آرامش و عشق خواهد داد، او به تو کمک خواهد کرد تا بر همه مشکلات غلبه کنی. . بچه ها من شما را دوست دارم و باز هم از شما می خواهم که دعا کنید. اکنون من برکت مقدس خود را به شما می دهم. ممنون که به من عجله کردید.»   

بانوی ما زارو دی ایسکیا به آنجلا در تاریخ 8 مه 2022:

امروز عصر مادر با لباس سفید ظاهر شد. مانتویی که دورش پیچیده بود هم سفید و پهن بود. همین مانتو هم سرش را پوشانده بود. باکره در دستانش که در دعا به هم گره شده بود، یک تسبیح سفید بلند داشت، گویی از نور ساخته شده بود، که تقریباً تا پاهای او پایین می رفت. پاهایش برهنه بود و روی دنیا گذاشته شده بود. جهان در ابر بزرگ خاکستری پوشانده شده بود و صحنه های جنگ و خشونت قابل مشاهده بود. مادر به آرامی قسمتی از مانتو خود را روی دنیا لغزید و آن را پوشاند.
 
ستایش عیسی مسیح
 
«فرزندان عزیز، از حضور شما در جنگل مبارک من سپاسگزارم. ممنون از اینکه به این تماس من پاسخ دادید بچه های عزیز، اگر من اینجا هستم به خاطر عشق بی اندازه ای است که پدر به هر یک از شما دارد. فرزندان من، امروز عصر دوباره اینجا هستم تا از شما دعا کنم - دعا برای این جهانی که روز به روز در چنگال نیروهای شیطانی است. دعا کنید فرزندانم: برای آرامش دعا کنید که دورتر و دورتر است. برای حاکمان این زمین که تشنه قدرت هستند و از خدا دور هستند دعا کنید. آنها تشنه عدالت هستند که با دستان خود انجام شود.
خیلی دعا کنید تا همه به آرامش برسند. دختر، به قلب من نگاه کن: پر از درد است. تپش قلبم را احساس کن (خیلی قوی می زد). گوش کن دختر، تمام نیتت را در قلب من قرار بده.» 
 
احساس کردم قلب باکره بسیار تند می زند و از دستان او پرتوهای نوری را دیدم که بیرون می آمد و برخی از حاضران در جنگل را لمس می کرد.
 
"فرزند دختر. اینها موهبت هایی است که امشب به شما می دهم. من به عنوان مادر عشق الهی نزد شما می آیم، من به اینجا در میان شما می آیم تا دست شما را بگیرم و همه شما را به پسرم عیسی، تنها و نجات واقعی، هدایت کنم. فرزندانم، از شما التماس می‌کنم که گم نشوید: وقتی در امتحان و مصیبت هستید، ناامید نشوید - ایمان خود را با آداب مقدس تقویت کنید. زانوهایت را خم کن و دعا کن. به عیسی بنگرید؛ به مقدس ترین قلب او پناه ببر نزد او برو - او با آغوش باز منتظر توست. بچه ها، هر یک از شما در نظر او ارزشمند هستید. لطفا به من گوش کن! خود را در چیزهای این دنیا گم نکنید، بلکه به عیسی نگاه کنید، زنده و راستین در محراب مقدس.»
سپس مادر گفت: "دختر، بیا با هم برای کلیسای محبوب من و برای پسران برگزیده و مورد علاقه من [کشیشان] دعا کنیم." 
 
بعد از دعا، مادر همه ما را برکت داد. به نام پدر و پسر و روح القدس. آمین
چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در پست, سیمونا و آنجلا.