آنجلا - به نظر می رسد که ارتش کوچکم را آماده کنم

بانوی ما از Zaro به آنجلا در 26 ژوئیه سال 2022:

امروز بعد از ظهر، مادر با لباس سفید ظاهر شد. مانتویی که دور او پیچیده شده بود نیز سفید، پهن بود و سر او را نیز پوشانده بود. بر سر او تاجی از دوازده ستاره بود. مادر دستانش را در نماز بسته بود. در دستانش یک تسبیح مقدس بلند سفید مثل نور بود که تقریباً تا پاهایش پایین می رفت. پاهایش برهنه بود و روی دنیا قرار داشت. در جهان صحنه های جنگ و خشونت دیده می شد. مادر به آرامی قسمتی از مانتو خود را روی دنیا لغزید و آن را پوشاند. باشد که عیسی مسیح ستایش شود…
 
بچه های عزیز، از حضور شما در جنگل مبارک من سپاسگزارم. از اینکه به این تماس من استقبال کردید و به آن پاسخ دادید متشکرم. فرزندان عزیز، اگر من در میان شما هستم، از رحمت واسعه خداوند است. بچه های من، امروز بعدازظهر اینجا هستم تا به شما آرامش، آرامش قلب بدهم. بچه ها خواهش می کنم، دل هایتان را به روی من باز کنید و اجازه دهید من وارد شوم. فرزندانم، روزهای سختی در انتظار شماست، روزهای آزمایش و درد، اما نترسید. اگر این چیزها را به شما می گویم برای این است که شما را آماده کنم، نه برای ترساندن شما. شاهزاده این جهان قوی تر و قوی تر می شود و بسیاری را به فریب می کشاند. بچه ها خواهش می کنم اجازه ندهید ذهنتان تحت تأثیر زیبایی های دروغین این دنیا قرار گیرد: آنها زودگذر هستند. فرزندان دلبندم، من به لطف و فیض بیکران پدر اینجا هستم. من در نقاط مختلف جهان ظاهر می شوم تا ارتش کوچک زمینی خود را آماده کنم. بچه های عزیز، امروز دوباره از شما دعوت می کنم که برای کلیسای محبوب من دعا کنید. برای او دعا کنید، دعا کنید که مجیستریوم واقعی از دست نرود.
 
در این هنگام، مادر از من خواست که با او نماز بخوانم. من برای حاضران و برای کلیسا دعا کردم، سپس مادر شروع به صحبت کرد.
 
بچه های عزیز لطفا به تشکیل کانون های دعا ادامه دهید. بچه ها دعا کنید
 
سپس مادر دستانش را دراز کرد و همه را برکت داد.
 
به نام پدر ، پسر و روح القدس. آمین
چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در پست, سیمونا و آنجلا.