خدا اونی که فکر میکنی نیست

by

مارک مالت

 

سال‌ها به عنوان یک مرد جوان، با دقت و احتیاط مبارزه می‌کردم. به هر دلیلی شک داشتم که خدا مرا دوست داشته باشد - مگر اینکه من کامل بودم. اعتراف کمتر تبدیل به یک لحظه تبدیل شد، و بیشتر راهی برای پذیرفتن بیشتر خود نزد پدر آسمانی شد. پذیرفتن این ایده که او می تواند مرا دوست داشته باشد، همانطور که هستم، بسیار بسیار سخت بود. متون مقدسی مانند " کمال باشید همانطور که پدر آسمانی شما کامل است"[1]مت 5: 48 یا "مقدس باشید زیرا من مقدس هستم"[2]1 پت 1: 16 فقط باعث شد که حالم بدتر شود. من کامل نیستم. من مقدس نیستم پس باید از خدا ناراضی باشم. 

برعکس، آنچه واقعاً خدا را ناخشنود می کند، عدم اعتماد به خیر اوست. سنت پل نوشت:

بدون ایمان، رضایت او غیرممکن است، زیرا هر کسی که به خدا نزدیک می شود باید باور کند که او وجود دارد و به کسانی که او را می جویند پاداش می دهد. (عبرانیان 11: 6)

عیسی به سنت فاوستینا گفت:

شعله های رحمت مرا می سوزاند - سر و صدا برای خرج کردن من می خواهم آنها را بر روی روح ریخته و ادامه دهم. روح ها فقط نمی خواهند به خوبی من باور داشته باشند.  - عیسی تا سنت فاوستینا ، رحمت الهی در روح من، خاطرات ، ن. 177

ایمان یک تمرین فکری نیست که در آن شخص به سادگی وجود خدا را بپذیرد. حتی شیطان هم به خدا ایمان دارد که به سختی از شیطان راضی است. بلکه ایمان، امانت و تسلیم کودکی در برابر صلاح خدا و برنامه نجات اوست. این ایمان، به سادگی، با عشق افزایش و گسترش می‌یابد... همان‌طور که یک پسر یا دختر پدرش را دوست دارد. و بنابراین، اگر ایمان ما به خدا ناقص باشد، با این وجود، ناشی از میل ماست، یعنی تلاش ما برای دوست داشتن خدا در عوض. 

... عشق انبوهی از گناهان را می پوشاند. (1 پت 4: 8)

اما گناه چطور؟ آیا خدا از گناه متنفر نیست؟ بله کاملا و بدون رزرو. اما این بدان معنا نیست که او از گناهکار متنفر است. بلكه خدا از گناه بدش مي آيد كه مخلوق او را مخدوش مي كند. گناه تصویر خدا را که در آن آفریده شده ایم تحریف می کند و برای نوع بشر بدبختی، غم و اندوه و ناامیدی می شود. لازم نیست این را به شما بگویم. هر دوی ما اثرات گناه را در زندگی خود می دانیم تا بدانیم این حقیقت دارد. پس به همین دلیل است که خداوند احکام، قوانین و خواسته های الهی خود را به ما می دهد: در اراده الهی او و هماهنگی با آن است که روح انسان آرامش و آرامش خود را می یابد. فکر می کنم این کلمات مورد علاقه من از سنت جان پل دوم است:

عیسی خواستار است زیرا او آرزوی خوشبختی واقعی ما را دارد.  - پاپ JOHN PAUL II ، پیام روز جهانی جوانان برای 2005 ، شهر واتیکان ، 27 اوت 2004 ، زنیت

فداکاری، نظم و انضباط، طرد چیزهایی که مضر هستند، در واقع احساس خوبی دارد. وقتی این کار را می‌کنیم، احساس وقار می‌کنیم، و این به این دلیل است که با آنچه واقعاً ساخته شده‌ایم مطابقت داریم. و خداوند چیزهای شگفت انگیز در خلقت را برای اینکه ما از آنها لذت نبریم خلق نکرده است. میوه درخت انگور، غذای لذیذ، رابطه زناشویی، بوی طبیعت، پاکی آب، بوم غروب خورشید... همه اینها به قول خداوند است: "من تو را برای این کالاها آفریدم." فقط وقتی از این چیزها سوء استفاده می کنیم، سمی برای روح می شوند. حتی نوشیدن بیش از حد آب می تواند شما را بکشد، یا تنفس بیش از حد در هوای خیلی سریع می تواند باعث بیهوش شدن شما شود. بنابراین، دانستن این نکته مفید است که برای لذت بردن از زندگی و لذت بردن از خلقت نباید احساس گناه کنید. و با این حال، اگر طبیعت افتاده ما با چیزهای خاصی دست و پنجه نرم می کند، گاهی بهتر است این کالاها را کنار بگذاریم تا به نفع بالاتر آرامش و هماهنگی در دوستی با خدا باقی بمانیم. 

و صحبت از دوستی با خدا، یکی از شفابخش ترین قسمت هایی که در تعالیم خوانده ام (بخشی که هدیه ای است برای متقیان) تعلیم گناه کفر است. آیا تا به حال به اعتراف رفته اید، به خانه می آیید و صبر خود را از دست می دهید یا تقریبا بدون فکر کردن به یک عادت قدیمی دچار می شوید؟ شیطان همان جاست (مگر) می گوید: «آه، حالا دیگر پاک نیستی، دیگر پاک نیستی، دیگر مقدس نیستی. باز هم به باد دادی ای گناهکار…” اما در اینجا چیزی است که تعالیم می گوید: در حالی که گناه کفرآمیز صدقه و قوای روح را تضعیف می کند ...

... گناه کفر عهد با خدا را نمی شکند. به لطف خداوند قابل جبران است. گناه کفر، گناهکار را از فیض تقدیس، دوستی با خدا، انفاق و در نتیجه سعادت ابدی محروم نمی کند.کاتکایسم کلیسای کاتولیک ، ن. 1863

چقدر خوشحال شدم که خواندم خدا هنوز دوست من است، حتی اگر شکلات زیادی خوردم یا خونسردی ام را از دست دادم. البته او برای من غمگین است زیرا هنوز می بیند که من برده ام. 

آمین آمین به شما می گویم هر که گناه می کند بنده گناه است. (جان 8: 34)

اما دقیقاً این افراد ضعیف و گناهکار هستند که عیسی آمده است تا آنها را آزاد کند:

گناهکاری که در درون خود احساس محرومیت کامل از آنچه مقدس ، پاک و جدی به دلیل گناه است ، گناهکاری که از نظر خود در تاریکی مطلق است ، از امید به نجات ، از نور زندگی و از ارتباط مقدسین ، خود دوستی است که عیسی برای شام دعوت کرد ، کسی که از او خواسته شد از پشت پرچین ها بیرون بیاید ، کسی خواست که در عروسی شریک باشد و وارث خدا باشد ... هر کس فقیر ، گرسنه باشد ، گناهکار ، افتاده یا نادان میهمان مسیح است. - متیو فقیر ، ارتباط عشق ، p.93

خود عیسی به چنین کسی می گوید:

ای روح غرق در تاریکی ، ناامید مباش. همه چیز هنوز گم نشده است. بیا و به خدای خود ، که عشق و رحمت است ، اعتماد کن. برعکس ، من او را در رحمت غیر قابل تحمل و غیرقابل انکار خود توجیه می کنم. - عیسی تا سنت فاوستینا ، رحمت الهی در روح من، دفتر خاطرات ، n. 1486 ، 699 ، 1146

پس در پایان، برای آنهایی از شما که واقعاً در تلاش هستید فکر کنید که عیسی می‌تواند شخصی مانند شما را دوست داشته باشد، در پایین ترانه‌ای وجود دارد که من مخصوصاً برای شما نوشتم. اما در ابتدا، به قول خود عیسی، او این گونه به این بشریت فقیر و سقوط کرده نگاه می کند – حتی اکنون…

من نمی خواهم بشر را تنبیه کنم ، اما می خواهم آن را بهبود بخشم ، و آن را به قلب مهربانم فشار دهم. من از مجازات استفاده می كنم كه خود آنها مرا مجبور به انجام این كار می كنند. دست من تمایلی به تصرف شمشیر عدالت ندارد. من قبل از روز عدالت ، روز رحمت را می فرستم.  - عیسی تا سنت فاوستینا ، رحمت الهی در روح من، خاطرات ، ن. 1588

ناراحت می شوم وقتی فکر می کنند من سختگیرم و بیشتر از عدل استفاده می کنم تا رحمت. آنها با من هستند چنان که گویی در هر چیزی آنها را می زنم. آه، من چقدر از اینها احساس بی حرمتی می کنم! در واقع، این باعث می شود که آنها در فاصله مناسب از من باقی بمانند، و کسی که دور است نمی تواند تمام آمیختگی عشق من را دریافت کند. و در حالی که آنها کسانی هستند که مرا دوست ندارند، گمان می کنند که من شدید و تقریباً موجودی ترسناک هستم. در حالی که فقط با نگاهی به زندگی من، آنها فقط می توانند متوجه شوند که من فقط یک عمل عدالت انجام دادم - زمانی که برای دفاع از خانه پدرم، طناب ها را گرفتم و آنها را به سمت راست و چپ زدم تا توهین کنندگان را بیرون کنید بقیه فقط رحمت بود: رحمت تصور من، تولد من، سخنان من، کارهای من، قدم های من، خونی که ریختم، دردهای من - همه چیز در من عشق مهربان بود. با این حال آنها از من می ترسند، در حالی که باید از خود بیشتر از من بترسند. —عیسی به بنده خدا لوئیزا پیکارتا، 9 ژوئن 1922؛ 14 جلد

 

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع

1 مت 5: 48
2 1 پت 1: 16
نوشته شده در از همکاران ما, لوئیزا پیکارکارا, پست, سنت فاوستینا.