لوئیزا پیکارارتا - بدون ترس

افشاگری های عیسی مسیح لوئیزا پیکارکارا از جمله موارد دیگر ، یک حمله تمام عیار از ترس است.

این امر به این دلیل نیست که عیسی در حال بازی کردن با ما به نوعی ذهنیت است و سعی می کند ما را از ترس ترغیب کند حتی وقتی واقعیت ها نشان می دهد ترس پاسخ مناسب است. نه ، بلکه به این دلیل است که ترس نیست - همیشه - پاسخ مناسب به آنچه پیش روی ماست. عیسی به لوئیزا می گوید:

"وصیت من هر ترس را از بین می برد ... بنابراین ، اگر نمی خواهید مرا ناراضی کنید ، هر ترس را از بین ببرید."(29 ژوئیه 1924)

"اگر می دانستید که به معنای نگاه من است, دیگر از چیزی نمی ترسید."(25 دسامبر 1927)

"دختر من ، نترس. ترس ، بلای فقرا نیست ، به گونه ای که هر چیزی که توسط شلاق های ترس مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ، احساس می کند که زندگی ندارد و آن را از دست می دهد. " (اکتبر 12، 1930)

اساساً ترس نوعی کفر است: زیرا وقتی ما هستیم آگاهانه تسلیم آن می شویم ، ما به طور ضمنی خدا را به نداشتن برنامه متهم می کنیم. او را به فقدان قدرت مطلق یا نیکی متهم می کند. (ترس بصورت صرف هیجانی - فقط افزایش ضربان قلب ، فشار خون و غیره ، به سادگی احساسی است که تحت کنترل مستقیم ما نیست و بنابراین از نظر جنبه اخلاقی ذاتی یا این طرف نیست. عیسی نه ما را سرزنش می کند و نه فقط به خاطر احساسات ما ستایش می کند) 

آیا در آینده وظیفه ای را که در پیش روی شما قرار دارد پیش بینی می کنید ، که اکنون با تعمق ، شما می لرزید؟ نترسید. فیض اجرای وظیفه در لحظه ای که شما باید اجرای آن را انجام دهید فرا می رسد. عیسی به لوئیزا می گوید:

"فقط در عملی که مخلوق خود را به انجام آنچه می خواهم ، بسنده می کنم که قدرت لازم یا به اصطلاح فوق العاده قدرت را به او بدهم - نه قبل از آن ... چند نفر قبل از انجام یک عمل ، احساس درماندگی می کنند. به محض اینکه کارشان را شروع کردند احساس می کنند با نیروی جدید و با نور جدید سرمایه گذاری شده اند. من کسی هستم که روی آنها سرمایه گذاری کنم ، زیرا هرگز در تامین توان لازم که برای انجام برخی کارها لازم است ، ناکام نیستم. " (می 15، 1938)

آیا از مرگ خود می ترسید ، یا از حمله شیاطین که ممکن است در آن لحظه وجود داشته باشد یا احتمال جهنم (یا حداقل تمساح) پس از مرگ وجود دارد؟ این ترسها را نیز از بین ببرید! سوء تفاهم نکنید: ما هرگز نباید نافرمان ، لاغر یا پیشگویی باشیم. و هرگز نباید اجازه خود را بدهیم مقدس ترس از کم شدن (یعنی هفتمین هدیه روح القدس که بیشتر شبیه تکریم و ترس از فکر کسی است که ما بخاطر اعمالمان دوست داریم در معرض درد باشد و این نوع ترسی نیست که من در اینجا به آن هشدار می دهم) - اما بین این تفاوت بی نهایت وجود دارد ترسیدن عذاب ، مرگ ، جهنم ، شیاطین و تمیز و ساده بودن غیرت و جدی در مورد آنها دومی همیشه وظیفه ماست؛ اولی همیشه وسوسه است

عیسی به لوئیزا می گوید:

وی گفت: "شیطان ناجوانمردانه ترین موجودی است که می تواند وجود داشته باشد ، و یک عمل خلاف ، تحقیر ، یک دعا ، برای فرار او کافی است. ... به محض اینکه روح راسخ نبیند که نمی خواهد به ترسو بودنش توجه کند ، وحشت زده می گریزد. " (25 مارس 1908) همچنین عیسی مسیحی ترین سخنان قابل تصور برای لوئیزا را درباره لحظه مرگ بیان می کند. آنقدر که هرکسی که متوجه شود این سخنان اصلاً از جانب پروردگار ما است ، با خواندن آنها ، همه ترس آن لحظه را از دست خواهد داد. او به او گفت: [[در لحظه مرگ] دیوارها فرو می روند و او می تواند با چشمان خودش آنچه را که قبلاً به او گفته بودند ، ببیند. او خدا و پدر خود را می بیند ، کسی که او را با عشق بسیار دوست داشته است ... خیر من چنین است ، می خواهد همه نجات پیدا کنند ، که من اجازه می دهم سقوط این دیوارها وقتی موجودات در بین زندگی و مرگ قرار می گیرند- در لحظه ای که روح از بدن خارج می شود تا وارد ابدیت شود - به طوری که آنها ممکن است حداقل یک عمل تقصیر و عشق به من انجام دهند ، و اراده شایان ستایش من را بر آنها بشناسد. می توانم بگویم که برای نجات آنها یک ساعت حقیقت به آنها می دهم. اوه اگر همه صنایع عشق من را می شناختند ، که من در آخرین لحظه از زندگی آنها را انجام می دهم ، تا شاید فراتر از دست پدرم نباشند - آنها منتظر آن لحظه نخواهند بود ، اما آنها دوست داشتند تمام زندگی خود را دوست داشته باشند. (مارس 22، 1938)

از طریق لوئیزا ، عیسی نیز از ما التماس می کند که از او نترسیم:

"وقتی فکر می کنند من شدید هستم ، احساس ناراحتی می کنم و بیشتر از رحمت از عدالت استفاده می کنم. آنها با من رفتار می کنند که گویی من در هر شرایطی به آنها اعتصاب خواهم کرد. اوه چقدر احساس ناراحتی می کنم از طرف اینها ... با نگاهی به زندگی من ، آنها می توانند متوجه شوند که من فقط یک عمل عدالت را انجام داده ام - وقتی که برای دفاع از خانه پدرم ، طناب ها را برداشتم و آنها را به سمت راست و چپ گرفتم ، برای رها کردن سوداگران پس هر چیز دیگری رحمت داشت: رحمت تصور من ، تولد من ، سخنان من ، آثار من ، مراحل من ، خونهایی که من ریختم ، دردهایم - همه چیز در من عشق مهربان بود. با این حال ، آنها از من می ترسند ، در حالی که باید بیش از من از خود بترسند. (9، 1922)

چگونه می توانید از او بترسید؟ او از مادرتان نسبت به همسرتان به شما نزدیکتر بوده است - در کل زندگی شما - و در طول عمر شما او را از هر کس نزدیک تر خواهد کرد ، تا لحظه ای که بدن شما از آنجا بیرون بیاید. اعماق زمین در داوری عمومی. هیچ چیز نمی تواند شما را از عشق به خدا جدا کند. از او نترس. عیسی همچنین به لوئیزا می گوید:

وی گفت: "به محض تولد نوزاد ، مفهوم من به مفهوم کودک می رود ، تا او را تشکیل داده و از او دفاع کنم. و هنگامی که او به دنیا آمد ، تولد من خود را در اطراف نوزاد متولد می کند تا به دور او بگردم و به او کمک کنم از تولد من ، از اشک های من ، از صدای من. و حتی نفس من برای گرم کردن او به اطرافش می رود. نوزاد با وجود ناخودآگاه من را دوست ندارد و من او را به حماقت دوست دارم. من معصومیت او را دوست دارم ، تصویر من در او ، من عاشق آنچه هستم باید باشد. قدمهای من برای تقویت آنها ، اولین قدم های قاطعانه او را می گذراند ، و آنها همچنان به آخرین مرحله زندگی او می روند ، تا قدمهای او را در طول گامهای من ایمن نگه دارند ... و می توانم بگویم که حتی معاد من نیز می رود قبر وی ، منتظر زمان مناسب است تا بتواند توسط امپراتوری رستاخیز من ، رستاخیز بدن را به زندگی جاویدان فراخواند. " (مارس 6، 1932)

بنابراین از عیسی نترسید. از شیطان نترس. از مرگ نترس.

هیچ ترسی از تعقیب های گمشده

از آنچه به زودی به دنیا می آید نترسید. یاد آوردن؛ عیسی مسیحی با ما بازی نمی کند. او به ما می گوید که نترسیم زیرا وجود ندارد سبب می شود از روی ترس. و چرا ، به طور خاص تر ، هیچ دلیلی برای ترس وجود ندارد؟ به خاطر مادرش. عیسی به لوئیزا می گوید:

و بعد ، وجود دارد ملکه بهشت ​​که با امپراتوری خود پیوسته دعا می کند که پادشاهی الهی بر روی زمین خواهد آمد، و چه وقت ما او را هر چیزی انکار کرده ایم؟ برای ما ، دعاهای او بادهای مهیبی است که ما نمی توانیم در برابر او مقاومت کنیم. ... او همه دشمنان را به پرواز در خواهد آورد. او [فرزندان خود] را در رحم خود پرورش می دهد. او آنها را در نور او پنهان می کند ، و آنها را با عشق خود می پوشاند و آنها را با دستان خود با غذای اراده الهی تغذیه می کند. این مادر و ملکه در این میان ، پادشاهی او ، برای فرزندان و مردم خود چه خواهند کرد؟ او به فضل های ناشناخته می دهد ، شگفتی هایی که هرگز ندیده اند ، معجزاتی که بهشت ​​و زمین را لرزاند. ما کل حوزه را به او آزاد می دهیم تا او پادشاهی خواست ما را روی زمین تشکیل دهد. (14، 1935)

شما باید بدانید که من همیشه فرزندانم ، موجودات محبوب من را دوست دارم ، خودم را به درون خود می چرخانم تا شاهد آن باشم که آنها زده نشده اند. آنقدر ، که در روزهای تاریک که می آیند ، همه آنها را در دست مادر آسمانی خود قرار داده ام. به او اعتماد کرده ام که آنها را برای من نگه دارد. من به تمام کسانی که او می خواهد ، خواهم داد. حتی مرگ بر کسانی که در محضر مادر من خواهند بود ، قدرت نخواهد داشت. " حال ، در حالی که او این را می گفت ، عیسی عزیزم با حقایق به من نشان داد که چگونه ملکه حاکم با یک عظمت وصف ناپذیر ، از یک بهشت ​​و از یک بهشتی کاملاً مادرانه از بهشت ​​فرود آمد. و او در میان موجودات ، در سرتاسر کشورها به گردش در آمد ، و فرزندان عزیز خود و کسانی را که نباید با گرفتاریها دست و پنجه نرم کردند ، مشخص کرد. هرکس که مادر آسمانی من را لمس کرد ، عقب نشینی ها قدرت لمس آن موجودات را نداشتند. عیسی شیرین به مادر خود این حق را داد كه هر كس را كه بخواهد ایمن كند. (6، 1935)

چگونه ممکن است روح عزیز ، با دانستن این حقایق در مورد مادر آسمانی خود ، در برابر ترس تسلیم شوید؟

سرانجام ، بیاد آوریم که این حمله ی تمام عیار از ترس که در مکاشفه های عیسی مسیح به لوئیزا می یابیم ، چیزی است جز نوعی تعلیمات آرام یا شرقی که ما را به خاموش کردن خود و احساسات خود ترغیب می کند - نه ، هرگونه هشداری در مورد معاون معین است. سخنان عیسی مسیح به لوئیزا همیشه یک توصیه برای اطمینان از این است که فضیلت مخالف در روح ما شکوفا می شود! بنابراین ، هر چند که عیسی ما را هشدار می دهد در برابر ترس ، او ما را هشدار می دهد به شجاعت عیسی به لوئیزا می گوید:

"دخترم ، آیا نمی دانی که دلسردی بیش از همه رذایل دیگر روح ها را می کشد؟ بنابراین ، شجاعت ، شجاعت ، زیرا همانطور که دلسردی می کشد ، شجاعت نیز زنده می شود و ستودنی ترین اقدامی است که روح می تواند انجام دهد ، زیرا در حالی که احساس دلسردی می کند ، از همان دلسردی او شجاعت را برمی دارد ، خود را ناامید می کند و امیدوار است. و با خنثی کردن خودش ، خودش را دوباره در خدا می بیند. " (سپتامبر 8، 1904)

"چه کسی نام ، اشراف ، قهرمانی به دست می آورد؟" سربازی که خود را فدا می کند ، خود را در معرض نبرد قرار می دهد ، چه کسی زندگی خود را به خاطر عشق به پادشاه دراز می کند ، یا دیگری که اسلحه مانند خود را در دست دارد (با اسلحه در کمر آویزان است)؟ مطمئناً نفر اول. " (اکتبر 29، 1907)

"ظرافت ، گریس را سرکوب می کند و روح را مانع می کند. یک روح ترسو هرگز در انجام کارهای بزرگ ، برای خدا یا برای همسایه ، یا برای خودش خوب نخواهد بود ... او همیشه چشمان خود را به خود ثابت می کند ، و به کوششی که می کند تا بتواند راه برود. سرسختی باعث می شود که چشمان خود را کم و زیاد نکند ... از طرف دیگر ، در یک روز یک روح شجاع بیش از آنچه شخص ترسو در یک سال انجام می دهد انجام می دهد. " (12 فوریه 1908).

دانستن اینکه آموزه های فوق در حقیقت از خود عیسی (اگر اصلاً وسوسه شده اید در این مورد شک کنید ، ببینید) www.SunOfMyWill.com) ، امیدوارم و دعا كنم كه از این پس ترس از زندگی شما حذف شده و با آرامش ، اعتماد و شجاعت چند ساله جایگزین شود.

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در لوئیزا پیکارکارا, پست.